شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
| ||
786
وقتی که هر شب خواب چشمانت حرام است شادی کجا ؟ مستی کجا ؟ رندی کدام است ؟ من تشنه یک بوسه ام امّا نه آقا ... بیرون ز حد آلوده ام امّا نه آقا ... حتّی اگر در عین ناکامی بمیرم از تو نمی خواهم امیدم را بگیرم ... ای پنجمین خورشید اوج آسمانها روزی رسان ساکنان کهکشانها با وسعت سجّاده ات ایجاد هیچ است پیش تو آقا قصّه فرهاد هیچ است تو عشق را شرمنده احساس کردی عبّاس را آقا شما عبّاس کردی ای وارث آدم ... نه آدم وارث تو تو باعث خلقت ... نه خلقت باعث تو ای وارث توحید ابراهیم ... باقر موسی به پیشت میکند تعظیم ... باقر آه ای مسیح جان بی جان مسیحا عیسی به جنبت قطره ای در پیش دریا علم نبوّت نکته ای از علمهایت تلخیص علم آفرینش چشمهایت از کربلا پای پیاده گامهایت شد بال پروازی که رفتی تا خدایت آن سلسله آن آبله آن روزگاران یادت که می آید تو می باری چو باران تفسیری از پیغمبر و زهرا و حیدر روح حسن روح حسین عبّاس منظر تو زینت پرونده زین العبادی در دلبری اسطوره ای و اوستادی پیغمبران بر سفره علمت نشستند پیغمبران . پیغمبر علم تو هستند تو نورها را خیره از تابش نمودی آئینه ها را غرق از بینش نمودی آقای لبخند و نگاه عاشقانه ... آقای بی منّت عطای بی بهانه از تو افق های علوم عشق باز است ... بالله قسم فهم کلامت چون نماز است ای محور طوف ملائک نعلهایت ای عروه الوثقای حق بند قبایت یک مژه ات حبل المتین جبرئیل است بر وصله کفشت کلیم الله دخیل است ای وارث غم ... وارث خون خداوند ای خورده لبخندت به اشکی تلخ پیوند همچون حسین از تیره آلاله هایی داغی به دل داری خدای لاله هایی ای همسفر ... یاد تو می آید رقیّه ؟ آن سلسله ... آن آبله ... آن اشک و گریه ؟ خوب بگذریم این داغها پایان ندارد مهدی نیاید حل شدن امکان ندارد امّا تو آقا جان مادر سروری کن ما را بخر مانند میثم حیدری کن بر ما بتاب ای آفتاب بی کرانها ای پنجمین روح الله ای جان بخش جانها هر روز آقا دست ما و دامن تو ... لعن خدا بر منکرت بر دشمن تو ... آقا بیا یک بار باباتر نگا کن باباتر از این لطف بر عبدالرضا کن
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
بر شمسه جمال دلربای امام باقر صلوات ...
برچسبها: 786
زهرا همان که در سحر آفریدنش شرح فضائلش همه عین عبادت است
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها:
786
لهفي لها لقد اضيع قدرها حتي تواري بالحجاب بدرها [5] . تجرعت عن غصص الزمان ما جاوز الحد من البيان [6] . و ما اصابها من المصاب مفتاح بابه حديث الباب [7] . اتضرم النار بباب دارها و آيه النور علي منارها [8] . و بابها باب نبي الرحمه و مستجار كل ذي ملمه [9] . ما اكتسبوا بالنار غير العار و من ورائهم عذاب النار [10] . ما اجهل القوم فان النار لا تطفي نور الله جل و علا [11] . لكن كسر الضلع ليس ينجبر الا بصمصام عزيز مقتدر [12] . اذرض تلك الا ضلع الزكيه رزيه لامثلها رزيه [13] . و من نبوع الدم من ثدييها يعرف عظم ماجري عليها [14] . و جاوزوا الحد بلطم الخد شلت يد الطغيان و التعدي [15] . و احمرت العين و عين المعرفه تزرف بالدمع علي تلك الصفه [16] . و الاثر الباقي كمثل الدملج في عضد الزهرا اقوي الحجج [17] . و ركز نعل السيف في جنبيها اتي بكل ما اتي عليها [18] . الباب و الدما و الجدار و لست ادري خبر المسمار [19] . شهود صدق مابها خفا سل صدرها خزانه الاسرار [20] .
اهكذا يصنع بابنه النبي
حرصا علي الملك فيا للعجب !!!
شاعر : مرحوم آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی ) هدیه به روح بزرگوار شاعر صلوات
اللهم صلِّی و سلّم و زد و بارک علی السیده الجلیله الشهیده ذات الاحزان طویله ... المجهوله قدرها... المخفیه قبرها... المغضوبه حقها ... المکسوره ضلها ... المقتوله جنینها ... المضروبه وجهها ... المجروحه عینها ... المظلومه بعلها ... الانسیه الحوراء ... امّ الائمه النقباء النجباء ... بنت خیر الانبیاء ... سیده الانساء ... بتول العذراء ... فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) اللهم اللعن ابابکر و عمر و عثمان ... برچسبها:
786
سينه اى كز معرفت گنجينه اسرار بود نقطه پرگار وحدت ، مركز مسمار بود
شاعر : آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی ) علو مقامات و درجات شاعر صلوات ...
لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها )
برچسبها: [ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:حضرت زهرا , فاطمیه , کمپانی , غروی اصفهانی , گنجینه اسرار , شعر , , ,, ] [ 21:49 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
- هذا الذی تعرف البطحاءُ و طأتُه *** و البیت یوفه و الحّل و الحرم
شاعر : جناب فرزدق ( رحمه الله علیه ) علو درجات شاعر صلوات برچسبها: 786
باید که جمله جان شوی
تا لایق جانان شوی
شاعر : ناصر الدین شاه
برچسبها: [ دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:ناصر الدین شاه , علی , امیرالمومنین , شعر ولایی , , ] [ 18:20 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
گیرم مقام فاطمه خیر النساء نبود یا اینکه پاره تن خیر الوری نبود گیرم که صورتی که به او دست خصم خورد تمثال روی همچو گل مصطفی نبود گیریم اینکه پشت در خانه جان سپرد چشم و چراغ و سرور آل عبا نبود گیریم آنکه راه بر او بست اجنبی ... ناموس پرده پرور شیر خدا نبود گیرم گلی که شعله به دورش طواف کرد شان نزول مائده و هل اتی نبود گیرم که ناز پرور دامان بوالبشر کوثر نبود . شافع روز جزا نبود گیرم که نازدانه درگاه عز و جاه دردانه سرادق عرش خدا نبود گیرم که ذات عصمت عاری ز علتش در ذات ذوالجلال ربوبی فنا نبود سیلی زدن به صورت یک بانوی نحیف ... در کوچه پیش دیده طفلش روا نبود ...
شعر : سید عبدالرضا هاشمی
صل الله علی الحقیقه القدسیه فی تعین الانسیه الصدیقه الشهیده فاطمه الزکیه ( سلام الله علیها )
لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) برچسبها: |
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |